خشم چیست ؟، پرخاشگری

خانه » مشاوره خانواده » خشم چیست ؟، پرخاشگری
خشم

خشم یکی از احساسات اساسی انسان است که مانند شادی، غم، اضطراب یا انزجار اساسی است. این احساسات با بقای اساسی گره خورده اند و در طول تاریخ بشریت تقویت شده اند.

احساس خشم با پاسخ «جنگ، گریز، یا انجماد» سیستم عصبی سمپاتیک مرتبط است. انسان را برای مبارزه آماده می کند. اما دعوا لزوماً به معنای پرتاب مشت نیست. ممکن است جوامع را برای مبارزه با بی عدالتی با تغییر قوانین یا اجرای هنجارهای جدید تحریک کند.

البته پرخاشگری خیلی راحت یا مکرر می تواند روابط را تضعیف کند یا در دراز مدت به سلامت جسمانی آسیب برساند. ترشح طولانی‌مدت هورمون‌های استرس همراه با خشم می‌تواند نورون‌ها را در نواحی مغز مرتبط با قضاوت و حافظه کوتاه‌مدت از بین ببرد و سیستم ایمنی را تضعیف کند.

برای کسانی که با خشم مزمن دست و پنجه نرم می کنند، یا برای کسانی که فقط گاه به گاه طغیان ها را تجربه می کنند، یادگیری مهارت هایی برای شناسایی و هدایت این احساس قدرتمند می تواند منجر به رشد و تغییر شود.

خشم در روابط زناشویی میتواند یکی از عوامل طلاق باشد . شمال می توانید با حضور در مرکز مشاوره خانواده در مشهد نسبت به کنترل این احساس اقدام کنید .

تجربه خشم ، احساس پرخاشگری

همه احساس را می دانند. این همان خشمی است که وقتی راننده در بزرگراه با شما تصادف  می کند و یا کارمندی توسط رئیسش تحقیر می شود بالا می رود. افراد در مدیریت این احساس چموش و سایر احساسات منفی مشکل دارند. با این حال، آزاد کردن این احساس کاتارسیسی که مردم میل دارند را ایجاد نمی کند – در عوض تمایل دارد از خودش تغذیه کند. بهترین راه پیش رو ممکن ،  درک خشم – ریشه‌ها، محرک‌های آن، پیامدهای آن – و پرورش توانایی مدیریت آن باشد.

چه چیزی باعث عصبانیت می شود؟

این سوال که چرا برخی از عصبانیت شانه خالی می کنند در حالی که برخی دیگر از خشم منفجر می شوند، سوالی جذاب است. یکی از مدل‌های خشم که توسط روان‌شناس جری دفن‌باکر ارائه شده است، بیان می‌کند که پرخاشگری از ترکیبی از رویداد محرک، ویژگی‌های فرد و ارزیابی فرد از موقعیت ناشی می‌شود.

محرک رویدادی است که باعث خشم می شود، مانند ماندن در ترافیک یا فریاد زدن توسط والدین. ویژگی‌های فرد شامل ویژگی‌های شخصیتی مانند خودشیفتگی، رقابت‌پذیری و تحمل ناامیدی پایین و حالت قبل از پرخاشگری و عصبانیت ، مانند سطوح اضطراب یا خستگی است. شاید مهمترین چیز ارزیابی شناختی باشد – ارزیابی موقعیت به عنوان قابل سرزنش، غیرقابل توجیه، مجازات و غیره. ترکیب این مؤلفه ها تعیین می کند که آیا و چرا افراد عصبانی می شوند.

کدام ویژگی های شخصیتی با خشم مرتبط است؟

تحقیقات نشان می دهد که تمایل به عصبانی شدن با روان رنجورخویی بالا و رضایت کم همراه است. خارج از پنج ویژگی شخصیتی بزرگ، چند عادت و نگرش ممکن است با پرخاشگری مرتبط باشند. این شامل:

  • استحقاق (با این باور که حقوق و امتیازات یک فرد بر حقوق دیگران برتری دارد)
  • تمرکز بر چیزهای خارج از کنترل شخصی (مانند رفتار شریک زندگی)
  • تنظیم بیرونی احساسات (تلاش برای تنظیم احساسات با کنترل محیط خود)
  • منبع کنترل بیرونی (باور داشتن بهزیستی توسط منابع خارج از خود کنترل می شود)
  • امتناع از دیدن دیدگاه های دیگر (در نظر گرفتن دیدگاه های مختلف به عنوان تهدید)
  • تحمل کم برای ناراحتی
  • تحمل کم برای ابهام
  • تمرکز بیش از حد بر سرزنش
  • یک نفس شکننده

آیا خشم انواع مختلفی دارد؟

خشم یک احساس اصلی است، اما ممکن است بر اساس منبع آن به شکل متفاوتی ظاهر شود. خشم موجه خشم اخلاقی نسبت به بی‌عدالتی‌های جهان است، مانند ظلم به حقوق بشر یا یک رابطه توهین‌آمیز. خشم موجه ممکن است در کوتاه مدت فوایدی داشته باشد، زیرا شدت آن می تواند به سمت عمل برای تغییر هدایت شود.

خشم آزاردهنده می تواند از ناامیدی های فراوان زندگی روزمره ناشی شود. خشم پرخاشگرانه در موقعیت هایی به کار می رود که یک فرد سعی می کند بر دیگری تسلط، ارعاب، دستکاری یا کنترل کند. کج خلقی، طغیان های نامتناسب پرخاشگریاست، زمانی که خواسته ها و نیازهای فرد برآورده نمی شود، مهم نیست که چقدر نامعقول و نامناسب است.

آیا مردان و زنان پرخاشگری را متفاوت تجربه می کنند؟

خشم زنان و مردان
خشم زنان و مردان

رابطه بین جنسیت، خشم و خشونت پیچیده‌تر از آن چیزی است که مردم تصور می‌کنند، و باورهای رایج – مانند اینکه مردان عصبانی‌تر از زنان هستند – اغلب پس از بررسی دقیق تحقیق نادرست هستند.

با این حال، آنچه که چندان پیچیده نیست، رابطه بین مردانگی، خشم و پرخاشگری است. مطالعات نشان می دهد که مردانگی با خشم مرتبط است. هنگامی که مردانگی مردان تهدید می شود، آنها با افزایش عصبانیت واکنش نشان می دهند. به چالش کشیدن سطح تستوسترون مردان نیز تأثیر مشابهی دارد. و مردانگی به ظاهر خفته اغلب زمانی که مردان مست می شوند ظاهر می شود.

چرا عصبانیت گاهی اوقات احساس خوبی دارد؟

برخلاف پرخاشگری ناشی از تعارض بین فردی – تجاوز یا خیانت – احساسا خشم اخلاقی کمتر بر روی رفتار مشکل‌ساز دیگران متمرکز است تا برانگیختن احساس خود. این نوع خشم، که علامت فضیلت یا عظمت اخلاقی نامیده می‌شود، ممکن است با اشاره به ویژگی‌های غیر فضیلت‌آمیز در دیگران، بر ویژگی‌های با فضیلت فرد تأکید کند. اساساً پایین انداختن دیگران به طور ناخودآگاه خود را بالا می برد.

از منظر تکاملی، هدف انسان کسب و حفظ جایگاه اجتماعی قوی در جوامع کوچک مقیاس بود. ابراز خشم در مورد رفتار دیگران ممکن است تا حدی باعث ارتقای وضعیت فردی شود که پرخاشگری را ابراز می کند، که ممکن است توضیح دهد که چرا عصبانیت اغلب احساس خوبی دارد.

چرا مردم خیالات انتقامی دارند؟

انتقام شامل تلخی، احساس ناامید شدن یا قربانی شدن، همراه با میل به مبارزه است. احساس درماندگی در انجام این کار منجر به تخیلات انتقام یا پرخاشگری می شود.

افکار انتقام جویانه ممکن است در تلاش برای محافظت از خود در برابر اعتماد به نفس آسیب دیده و خودکارآمدی، آرام کردن احساسات ناامیدی، تحقیر و توهین با حل کردن امتیاز بین رنج قربانی و اعمال مرتکب ایجاد شوند و مکانیسمی برای بازیابی قدرت و ثبات ارائه دهند. .

افکار انتقام جویانه به ویژه در افرادی که توسط دیگران قربانی و آسیب دیده اند، محتمل است. احتمال بروز آنها در افراد مبتلا به PTSD بیشتر است.

چرا مردم کینه توز هستند؟

توصیه رایج برای “بخشیدن و فراموش کردن” می تواند با نیت خوب باشد اما درونی کردن آن دشوار است. بسیاری از مردم کینه ای عمیق دارند، حتی اگر نخواهند. این ممکن است به این دلیل رخ دهد که کینه ها با یک هویت همراه هستند. با یک کینه دست نخورده، مردم می دانند که به آنها ظلم شده است. در این هویت نوعی درستی و قوت وجود دارد.

با این حال، کینه ها باعث نمی شود که مردم احساس بهتری داشته باشند یا غم یا عصبانیت آنها را التیام بخشند. تغییر تمرکز از مجرم و به رویداد پیامدهای آن به افراد اجازه می دهد تا تجربه را در روایت خود ادغام کنند و کینه خود را رها کنند.

عواقب عصبانیت و خشم مداوم چیست؟

عواقب عصبانیت و خشم

خشم موجی از انرژی ایجاد می کند. وقتی این اتفاق می افتد، مواد شیمیایی مانند آدرنالین وارد جریان خون می شود. ضربان قلب و جریان خون افزایش می یابد و عضلات منقبض می شوند. این می تواند سیستم ایمنی و سیستم قلبی عروقی را به خطر بیندازد، که حتی در صورت تداوم می تواند طول عمر را کوتاه کند.

عصبانیت بیش از حد و غیرقابل کنترل می تواند باعث ایجاد شکاف در روابط مهم، چالش در محل کار و مشکلات حقوقی و مالی شود. خشم می تواند توانایی تفکر واضح را از بین ببرد و منجر به قضاوت و تصمیم گیری ضعیف شود. اغلب ریشه اختلال مصرف مواد، خشونت خانگی، سوء مصرف و سایر شرایط است.

چگونه خشم را مدیریت کنیم

خشم، مانند همه احساسات، باید با خودآگاهی کنترل شود. این می تواند از تبدیل شدن آن به رفتار خصمانه، پرخاشگرانه یا خشونت آمیز نسبت به دیگران یا خود جلوگیری کند.

گروه‌های حمایتی برای مدیریت خشم می‌توانند به افراد کمک کنند تا خشم را درک کنند، محرک‌های آن را شناسایی کنند و مهارت‌هایی را برای مدیریت احساسات خود توسعه دهند. در محیط‌های گروهی یا فردی، بازسازی شناختی می‌تواند بیماران را راهنمایی کند تا افکار ناسالم و التهابی را اصلاح کنند.

خارج از درمان، تکنیک‌هایی از تنفس عمیق و برچسب‌گذاری احساسات گرفته تا اتخاذ یک طرز فکر حل مسئله می‌تواند به افراد کمک کند تا یاد بگیرند که خشم خود را کنترل کنند.

چگونه خشم خود را مدیریت کنم؟

اگر اغلب تحت تأثیر خشم قرار می گیرید، درک الگوهایی که شما را تحریک می کنند می تواند مفید باشد. برای مقابله موثر با خشم می توان در نقاط مختلف مسیر مداخله کرد.

1. خواب: کم خوابی کنترل تکانه های خشم را سخت تر می کند، بنابراین خواب منظم و سالم می تواند از تحریک شما جلوگیری کند.

2. تفسیرهای جایگزین را در نظر بگیرید: و از خود بپرسید که چه مدرکی برای حمایت از تفسیر خشمگین خود دارید. دیدگاه های مختلف را در نظر بگیرید.

3. نفس های عمیق بکشید: نفس های طولانی، آهسته و عمیق بکشید، به جای قفسه سینه، از دیافراگم استفاده کنید.

4. از “افسانه کاتارسیس” اجتناب کنید: تخلیه خشم، رفتار پرخاشگرانه، و مشاهده محتوای تهاجمی تمایلی به رهاسازی مؤثر خشم ندارد.

5. بدانید که عصبانی شدن اشکالی ندارد: اگر به شما ظلم شده، رفتار ناعادلانه یا تحریک شده است، باید عصبانی شوید، اما به جای پرخاشگری، قاطعانه ابراز کنید.

چگونه می توانم خشم لازم را مدیریت کنم؟

در موارد خشم موجه، مانند یک همکار که هرگز در پروژه های مشترک مشارکت نمی کند، ممکن است بخواهید از مجموعه ای متفاوت از نکات مدیریت خشم استفاده کنید. در آن مواقع:

1. از موقعیت خشمگین فاصله بگیرید. این به شما کمک می کند نشخوار فکری را متوقف کنید و یک مسیر روشن به جلو ایجاد کنید.

2. زمانی را به فکر کردن در مورد چگونگی حل مشکل اصلی اختصاص دهید تا دوباره تکرار نشود.

3. خشم خود را قاطعانه و با رویکرد راه حل محور و نه پرخاشگرانه ابراز کنید.

چگونه می توانم موقعیت ها را مجدداً تنظیم کنم تا از عصبانیت خودداری کنم؟

خشم اغلب نتیجه درک نادرست از اعمال دیگران و نسبت دادن معنای خود به آنهاست. به عنوان مثال، کسی که با عصبانیت دست و پنجه نرم می کند ممکن است بگوید: “او عمداً حرفم را قطع کرد! او قصد داشت مرا بگیرد!” یا “او در صورت من بود، انگشتش را تکان می داد و بر سر من فریاد می زد. او مستحق ضربه زدن بود!” این افکار به چرخه خشم دامن می زند. اگر «مجرم» عمداً و با سوء قصد حمله کند، «قربانی» چاره‌ای جز تلافی ندارد.

با این حال، در نظر گرفتن دیدگاه های دیگر و تنظیم احساسات می تواند خشم را مدیریت کند. به جای اینکه بدترین را فرض کنید، می توانید در نظر بگیرید: «ممکن است آنها من را ندیده باشند، یا شاید روز بدی داشته اند. ربطی به شخص من ندارد.”

چگونه می توانم با افراد عصبانی برخورد کنم؟

عبارات مختلف خشم پاسخ‌های متفاوتی را به دنبال خواهد داشت، اما چند نکته می‌تواند به مقابله با افراد عصبانی که به صورت کلامی پرخاشگر، توهین‌کننده یا حتی تهدیدکننده هستند، کمک کند:

1. از خود بپرسید که آیا عصبانیت موجه است؟ ممکن است کاری وجود داشته باشد که می توانید برای حل این وضعیت کمک کنید.

2. آرامش خود را حفظ کنید. از فریاد زدن، فحش دادن یا بلند کردن صدای خود که ممکن است وضعیت را تشدید کند، خودداری کنید. آهسته و مستقیم صحبت کنید و صدای خود را آرام و نرم نگه دارید.

3. از تهاجم به شخصیت خودداری کنید. اواسط یک مبادله عصبانی زمان بحث در مورد مشکلات بزرگتر نیست.

4. بدانید که چه زمانی باید جدا شوید. اگر امکان حل مثبت بعید است، ممکن است بخواهید مکالمه را پایان دهید یا کنار بروید.

5. ایمن بمانید. یک فرد عصبانی لزوماً یک فرد خشن نیست. با این حال، اگر احساس می‌کنید در خطر هستید، فوراً از وضعیت خارج شوید.

مردم در کنترل خشم چه می آموزند؟

مدیریت خشم، که ممکن است در جلسات فردی یا گروهی آموزش داده شود، شامل یادگیری درک خشم و توسعه مهارت‌های مقابله با آن است. این فرآیند شامل شناسایی عواملی است که باعث خشم می شود، راهبردهایی برای پیشگیری و کاهش، و مهارت هایی برای برقراری ارتباط و حل مشکلات.

مدیریت خشم نباید سعی کند خشم یک فرد را انکار کند. خشم یک احساس محافظتی است. اما اغلب برای محافظت از یک نفس شکننده عمل می کند که ممکن است شامل احساس گناه، شرم و اضطراب باشد. یک تکنیک برای کاهش خشم این است که با افزایش ارزش خود از طریق تقویت ارزش‌های شخصی، آن را غیرضروری کنیم.

درمانگران با بیمارانی که مشکلات خشم شدید دارند چگونه رفتار می کنند؟

بیمارانی که عصبانیت شدید دارند و مرتکب بدرفتاری یا خشونت می شوند می توانند در درمان چالش برانگیز باشند. غلبه بر خشم اغلب مستلزم اذعان به آسیب پذیرترین احساسات بیمار است، که در تضاد با شخصیتی است که از نظر عاطفی جدا و کنش گرا است که ممکن است برای محافظت از خود اتخاذ کرده باشند. برای اینکه احساس کنند تحت کنترل هستند و از درد خود دوری کنند، ممکن است وزن خود را به اطراف پرتاب کنند، درمانگر را بترسانند و مطمئن شوند که او از فاصله دور نگه داشته می شود.

درمانگر می تواند هدفش این باشد که پایدار، صبور باشد و از تحریک شدن اجتناب کند. با زمان کافی، بیمار می تواند به اندازه کافی راحت باشد که آسیب پذیری هایی را که ممکن است الگوهای خشم و سوء استفاده را دامن زده باشد، به اشتراک بگذارد.

شرایط سلامت روان و خشم

سلامت روان و خشم

هرکسی در مقطعی خشم را تجربه می کند. با این حال، زمانی که فراوانی یا شدت خشم در روابط، عملکرد کاری، موقعیت قانونی یا سلامت روان تداخل ایجاد کند، مشکل ساز می شود.

در حالی که هیچ “اختلال خشم” رسمی وجود ندارد، خشم و پرخاشگری ناکارآمد می تواند نشانه ای از اختلال انفجاری متناوب، اختلال نافرمانی مخالف، اختلال سلوک و اختلال شخصیت مرزی باشد. همچنین ممکن است در اپیزودهای شیدایی، ADHD و خودشیفتگی نقش داشته باشد.

خشم نیازی به تشخیص رسمی ندارد تا مخل باشد یا از کمک در مدیریت آن بهره مند شود.

4.5/5 - (2 امتیاز )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *